من اینک باز می گویم
کلامم را
و شعرم را
برایت راز می گویم
تو ای نیلوفر زیبا
تو ای تنها و بی همتا
چنان در سحر زیبای کلامت
مانده ام متفون
چنان با حرف حرف شعر تو
جدا گشتم از این گردون
که دیگر هیچ حرفی جز کلام
دوستت دارم
نمی دانم
نمی خواهم
نمی خواهم دگر این گیتی پست دغل پرور
که دیگر من تو را دارم
به استقبال تو این بی زبون آمد
برایت هدیه ایی دارد
اگر چه کوچک و کم قدر
که شاید در نظر آید
و آن جانی ست ناقابل
که در پیش تو قربان است
یکی شکرانه کوچک
برای عهد و پیمان است
تقدیم به رز کوچولو
یعنی زندگیم