سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مصاحبت با شریران، شرّ نصیب [انسان] می کند، همان گونه که باد، بر اثر گذر از جای متعفّن، بد بو می شود . [امام علی علیه السلام]   بازدید امروز: 4  بازدید دیروز: 14   کل بازدیدها: 181733
 
حرفای دل
 
عاشقانه ای برای تو
نویسنده: رز کوچولو(یکشنبه 91/7/30 ساعت 10:52 صبح)

دلم لک زده…
برای یک عاشقانه ی آرام…
که مرا بنشانی بر روی پاهایت…
بگذاری گله کنم…
از همه این کابوسهایی
که چشمم را تر کرده اند …
آغــــوش دریایی ات را باز کن
تا شبـــی در آغوشــت سر کنم
در امــواج تــو سرگردان شوم
تا به ساحـــل آرامــش برسم
می دانم تا پلک به هم بزنم می آیی

 صدا بزن مرا

فقط “میم” مالکیت را آخرش بگذار…
میخواهم مطمئن شوم…مال تو هستم
خاطرات خیلی عجیبند؛
گاهی اوقات می خندیم به روزهایی که گریه می کردیم!
گاهی گریه می کنیم به یاد روزهایی که می خندیدیم …
می توانم بـپرسم چه عطری می زنی؟
بوی خوشبختی می دهی انگار …

در کنارم که باشی زندگی زیباست...

خوشبختی هست...

و همه لحظات زندگیم همچون فصل زیبای اشنائیمان

همیشه بهاریست...

                                             گل تقدیم شماتقدیم به بهانه ی بودنم مهدیگل تقدیم شما



نظرات دیگران ( )

اعتراف عاشقی
نویسنده: مهدی(Bad...Boy)(شنبه 90/11/29 ساعت 5:44 عصر)

دوستت دارم

این تمام اعتراف من برای عاشقی است

همیشه با تو بوده ام

همیشه و در همه جا با تو نفس کشیده ام

با چشمانم فقط تو را دیده ام

و شنیدنی ها را فقط از لبان تو شنیده ام

دلم فقط طنین گوشنواز صدای تو را می شنود

و لبهای من فقط برای ستایش عشق تو گشوده می شود

مرا از تو گریزی نیست چنان که

جسم از روح

زمین از اسمان

و درخت از افتاب

تو دلیل حیات من بوده و هستی 

تو دلیل تک تک لحظه های منی

چنانم که

باور دارم علت بودن من تو هستی

پاسخ من به اغاز و پایان زندگی اینست:

همیشه با تو

 

 

تقدیم به بهانه ی بودنم مهدی



نظرات دیگران ( )

دوستت میدارم
نویسنده: مهدی(Bad...Boy)(جمعه 90/11/28 ساعت 8:0 عصر)

من تورادوست میدارم

همه زندگیم و همه روز ها و شبهای زندگی من،


هر لحظه زندگیم بر این دوست داشتن شهادت می دهند   .

شاهد بوده اند و شاهد هستند

آزادی تو مذهب من است   ..

خوشبختی تو عشق من است   .

آینده تو، تنها آرزوی من است

 

 


 

نظرات دیگران ( )

پیش کش
نویسنده: مهدی(Bad...Boy)(سه شنبه 90/11/18 ساعت 9:11 عصر)

 

 

تو می دانی و همه می دانند که، 

زندگی از تحمیل لبخندی بر لبان من ،

از آوردن برق امیدی در نگاه من ،

از برانگیختن موج شعفی در دل من عاجز است  .

تو می دانی و همه می دانند که ،

شکنجه دیدن به خاطر تو ،

زندانی کشیدن به خاطر تو ،

و رنج بردن به پای تو تنها لذّت بزرگ من است  .

از شادی تُست که برق امید در چشمان خسته ام می درخشد ،  

و از خوشبختی تُست که هوای پاک سعادت را در ریه هایم احساس می کنم  .  

نمی توانم خوب حرف بزنم، 

نیروی شگفتی که در زیر این کلمات ساده و جمله های ضعیف و افتاده ،

 پنهان کرده ام را دریاب ! دریاب خوبِ من  !!!

برای رز کوچولوم

 



نظرات دیگران ( )

پیمان
نویسنده: مهدی(Bad...Boy)(سه شنبه 89/6/23 ساعت 9:11 عصر)

من اینک باز می گویم
کلامم را
و شعرم را
برایت راز می گویم
تو ای نیلوفر زیبا
تو ای تنها و بی همتا
چنان در سحر زیبای کلامت
مانده ام متفون
چنان با حرف حرف شعر تو
جدا گشتم از این گردون
که دیگر هیچ حرفی جز کلام
دوستت دارم
نمی دانم
نمی خواهم
نمی خواهم دگر این گیتی پست دغل پرور
که دیگر من تو را دارم
به استقبال تو این بی زبون آمد
برایت هدیه ایی دارد
اگر چه کوچک و کم قدر
که شاید در نظر آید
و آن جانی ست ناقابل
که در پیش تو قربان است
یکی شکرانه کوچک
برای عهد و پیمان است

    

تقدیم به رز کوچولو

یعنی زندگیم



نظرات دیگران ( )

حلقه دار
نویسنده: مهدی(Bad...Boy)(دوشنبه 87/11/7 ساعت 10:3 صبح)

 

پشت پا خوردم ز هر کس که گفت یار من است

چون که دیدم روز و شب در پی آزار من است

هر که دستی از محبت حلقه کرد بر گردنم

دیدم این دست محبت حلقه دار من است



نظرات دیگران ( )

شکسته
نویسنده: مهدی(Bad...Boy)(شنبه 87/10/21 ساعت 3:0 عصر)

 

 

اسیرم پشته این در های بسته

ببین با من چه کردی ای شکسته

تو می خواستی که شب و ازم بگیری

اون قدر حتی ، که جای من بمیری

ولی عاقبت بازی رو باختی

واسم از عشق یک ویرونه ساختی

می خوام امشب بیاد نباشم

مثل بارون عاشق بی ادعا شم

دیگه بسه واسم عشق تو داشتن

روی خاک وجودم تورو کاشتن

چه شبهایی که از عشق تو گفتم

چه حرفهایی که از مردم شنفتم

می دونستم تو هم نا مهربونی

سر عهدی که بستی نمی مونی

بزار دل خسته ای تنها بمونم

که پایان وفا شد مرگ جونم

برو ، حرفی واسه گفتن ندارم

نمی خوام مهرتو، تو دل بکارم

 

 



نظرات دیگران ( )

عاشق
نویسنده: مهدی(Bad...Boy)(سه شنبه 87/10/10 ساعت 1:0 صبح)

 

 

گفت ای جانان من،من عاشقی دلخسته ام
رهرو دیرینه ام، عهد رفاقت بسته ام
 
گفتمش زین پیشتر هم عهد ها بربسته ای
گفت بهر عشق تو آن عهد ها بشکسته ام
 
گفتمش آئین عشق و مهر ورزی خوانده ای؟
گفت افلاطون شدم ،دست حریفان بسته ام
 
گفتمش از درد هجر و سوز غم داری خبر؟
گفت از تکرار این درد مکرر خسته ام
 
گفتمش زین درد و غم پشت فلک می شکند
گفت: من کوهم به پای عشق تو بنشسته ام
 
گفتمش بر پاکبازی تا کجا داری نظر؟
گفت تا آنجا که از قید تعلٌق رسته ام
 
گفتمش آوارگی هم رسم و راه عاشقیست
گفت من زین پیشتر بار سفر بربسته ام
 
گفتمش دریا دلی هم در مرام عاشقست
گفت اقیانوس دل را موج ها بشکسته ام
 
گفتمش این سر سپردن تا کجا دارد دوام ؟
گفت گر رخصت دهی تا پای جان بنشسته ام
 


نظرات دیگران ( )

این روزها
نویسنده: مهدی(Bad...Boy)(یکشنبه 87/10/8 ساعت 3:14 صبح)

 

این روزا ، دریای دل ، بدجوری طوفانی شده

آسمون این چشا ، بدجوری بارانی شده

 

این روزا ، جای یه چیزی ، توی قلبم خالیه

تکسوار رویاهام ، مترسکی پوشالیه

 

این روزا، انگار ازاین ، عالم و آدم بریدم

از تموم خوش به حالی هام ، دیگه دست کشیدم

 

این روزا ، عطر اقاقی رو ، دیگه دوست ندارم

یا اگر دارم ، دیگه حتی به روم نمیارم

 

این روزا ، توی دلم ، صدای غم رو میشنوم

میگه بعد ازین میام ، هر روز بهت سر میزنم

 

این روزا ، عشق و یقین ، از دل من فراریه

قصه ی تحمل هم ، حکایتی تکراریه

 

این روزا ، هیچ قسمی رو ، دیگه باور ندارم

اعتقادی هم به عشق و ، یارو یاور ندارم

 

این روزا ، شک میکنم ، به پاکیه زلال آب

حتی حرمت نداره ، دیگه برام تعبیر خواب

 

این شبا ، حتی چشام ، خوابهای رنگی ندارن

همه شون سیاه سفیدن ، که قشنگی ندارن

 

این شبا ، آسمون دلم ، چقدر بی ستارس

قصه های شب من ، همش کم و نیمه کارس

 

این شبا ، دیوهای قصه هام ، دیگه دود نمیشن

که جاشونو ، به فرشته های مهربون بدن

 

این روزا ، صدای بارونم دیگه تکراریه

مثل ضجه های اون ، ساعتهای دیواریه

 

ساعتی که تیک تیکش ، قلب سکوت و میشکنه

قصه ی رفتن عمرو ، داره فریاد میزنه

 

این روزا ، فکر میکنم ، فقط باید دعا کنم

اونی رو که گم شده توی دلم ، صدا کنم

 

شاید آفتابی بشه ، تو شب یلدای دلم

شایدم حل بکنه ، اینهمه درد و مشکلم  



نظرات دیگران ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
عاشقانه ای برای تو
اعتراف عاشقی
دوستت میدارم
پیش کش
پیمان
حلقه دار
شکسته
عاشق
این روزها
[عناوین آرشیوشده]

|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| مطالب بایگانی شده ||
عشق
رازشقایق
خرداد
شهریور
قدیم
تابستان 86
جدید
بهمن

|| اشتراک در خبرنامه ||
  || درباره من ||
حرفای دل
مدیر وبلاگ : مهدی(Bad...Boy)[77]
نویسندگان وبلاگ :
رز کوچولو[1]

تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست ... تنهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی در آن نیست ... تنهایی را دوست دارم زیرا تجربه کردم ... تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند هم تنهاست ... تنهایی را دوست دارم زیرا در کلبه تنهایی هایم در انتظار خواهم گریست و انتظار کشیدنم را پنهان خواهم کرد

|| لوگوی وبلاگ من ||
حرفای دل

|| لینک دوستان من ||
عکس روز
بازی بزرگ
پائیزخزان
کتابچه کارتون آیناز( آثار هنری مهناز یزدانی انیماتور و کارتونیست
خاطرات دلتنگی
روزهای بی خاطره
مهربون کوچولو و عشقش...
رز وحشی
سکوت ستاره
عاشقانه
مرگ یک عاشق(شیدا.ساسان)

|| لوگوی دوستان من ||



زیبایی سایه خداوند بر کهکشانهاست - به روز رسانی :  1:50 ع 86/11/26

|| اوقات شرعی ||


|| آهنگ وبلاگ من ||


|| وضعیت من در یاهو ||
یــــاهـو