کاش هرروز مثل آفتاب بود
کاش من اینقدر غمگین نبودم
کاش امروز بارون بباره
میدونی زیر بارون گریه کردن عالمی داره
تا حالا اشکای آسمونو خوردی؟
تا حالا بغض دلت با بغض آسمون شکسته؟
کاش همیشه زندگی رنگ گلای وحشی بود
کاش..............
عشق یعنی درد یعنی گم شدن پیدا شدن
ساکن غربت شدن صد عقده در دل وا شدن
عشق یعنی جمع دل تقسیم خوبیها سپس
در آنطرفتر در دو راهییها ز هم منها شدن
عشق یعنی رقص با آتش سرا پا سوختن
ساختن در هم شکستن پیش گل رسوا شدن
عشق یعنی تا بینهایت سوختن لب دوختن
تا به خاکستر شدن ماندن سپس شیدا شدن
عشق یعنی نزد خود باران شدن در یک سکوت
صبر کردن تا اقاقیها ی شب دانا شدن
عشق یعنی اوج یک تیراژ غم تالیف دل
در نهایت قیمتی با یک تومن سودا شدن
عشق یعنی وا شدن همسایه با گلها شدن
****************************************
دوستت دارم...
به نام انکه بر بام دلم غرور افسانه ها را شکست
و نامش بر لب خسته من قدرت فریاد می دهد
عزیزم آنگاه که تو را دیدم نگاهم پرنده مهاجری شد که در آسمان عشق تو به
پرواز در آمد
آنگاه بود که فهمیدم نفس خاطره هایم تنها به خاطر تو به تپش در می
آیــــــــــــــــــــــــــد
و این را بدان که اگر پرندگان پرواز را فراموش کنند و اگر قلبها عاطفه را از
یاد برنــــــــــــــــــد
و اگر ابرهاگریستن را فراموش کنند من هرگز تو را فراموش نخواهم کرد
دوستت دارم حتی اگر قرار باشد شبی پابه پای دلم تمام پس کوچه های شهر را زیر
باران قدم بزنم
دوستدار طلوع شادیها و غروب غمهایت