با سلا م به همه دوستان امیدوارم همتون خوب باشید
ببخشید من چند روز اپ نکردم
نظر یادتون نره
علیرضا
روی تخته سیاه معلممون 2 تا خط موازی کشید خط بالایی عاشق خط پایینی شد
و خط پایینی هم همینطور. تویه رویاهاشون بودن که معلم داد زد هیچوقت دو خط
موازی به هم نمی رسند.
آنگاه که غرور کسی را له می کنی، آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی، آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی، آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ، آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی، آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ، می خواهم بدانم،دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟. بسوی کدام قبله نماز می گزاری که دیگران نگزارده اند
روی تخته سنگی نوشته شده بود: اگر جوانی عاشق شد چه کند؟ من هم زیر آن نوشتم: باید صبر کند. برای بار دوم که از آنجا گذر کردم زیر نوشته ی من کسی نوشته بود: اگر صبر نداشته باشد چه کند؟ من هم با بی حوصلگی نوشتم: بمیرد بهتر است. برای بار سوم که از آنجا عبور می کردم. انتظار داشتم زیر نوشته من نوشته ای باشد. اما زیر تخته سنگ جوانی را مرده یافتم...
برای عشق تمنا کن ولی خار نشو. برای عشق قبول کن ولی غرورتت را از دست نده . برای عشق گریه کن ولی به کسی نگو. برای عشق مثل شمع بسوز ولی نگذار پروانه ببینه. برای عشق پیمان ببند ولی پیمان نشکن . برای عشق جون خودتو بده ولی جون کسی رو نگیر .
عشق با یک لبخند شروع میشه با یک بوسه رشد میکنه و با اشک تموم میشه.روشنترین آینده همیشه روی گذشته فراموش شده شکل میگیره.نمیشه تا وقتی که دردها و رنجها رو دور نریختی توی زندگی به درستی پیش بری
ولی من بهت یه نصیحت می کنم هر وقت عاشق شدی یا الان اگه عاشق کسی هستی هیجوقت بهش دروغ نگو
اونو با تمام وجودت دوستش داشته باش با احساسش بازی نکن اونو و عشقشو با هیچ چیز مقایسه نکن
ای روح و روانم! تا چه زمان به زاری ادامه می دهی
در حالی که بر ناتوانی من اگاهی؟
تا چه وقت فریاد میزنی
در حالی که من چیزی جززبان بشری ندارم
تا ارزوهایت را بر اورم؟